ترا چشیدم و شیرین تر از وفا بودی
تو ای عزیز که بودی مگر خدا بودی ؟
سری به کوچه زدم روشن از ظهور تو بود
سری به خانه زدم خرم از حضور تو بود
به آفتاب شدم سایه تو آنجا بود
به هر کتاب شدم ، آیه تو آنجا بود
دلم گرفت و به گلخانه وفای تو رفت
ز غم بر آمد و آهسته از قفای تو رفت
قسم به دوست که تا دیده ام تو را دیده است
ز چشم های من این چشمه ها تراویده است
چه در تلاوت قرآن چه در ترانه چنگ
چه در لطافت باران چه در صلابت سنگ
تو عاشقانه مرا زار زار بوسیدی
مرا به شیوه ابر بهار بوسیدی
مگر هنوز ز حافظ حالتی با ماست
که قصه من و تو احتیاج و استغناست
روم به روم که شوق از نیاز حاصل نیست
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
به آشیانه یاران شبانه می آیی
تو ای چراغ چرا غائبانه می آیی ؟
مکش به زهر فراقم به تیر قهر مدوز
مرا بسوز ولی با نگاه خویش بسوز
بله ، شعر از دکتر عبدالکریم سروش هستش. من دقیقا یادمه و از خود ایشون هم شنیدهم ولی اینکه در کدوم کتابشون نوشته، متاسفانه یادم نیست.
این شعر مال آقای جهان بخش چمن هستش واقعا متاسفم برای شما
براساس "انظرالی ماقال ولاتنظرالی من قال به سخن نگاه شود.
با سلام. حداقل اگر متن و شعری می گذارید، نام صاحب اثر آن را هم بگذارید. بهتر نیست ؟ !
یکی از اشعار دکتر سروش را گذاشته اید بدون هیج اثری از ایشان... این درست است؟
Giumevar@yahoo.com
بنده دکلمه شده این شعر رو از زبان اقای سروش گوش کردم ولی در هیچ کجا متاسفانه ندیدم که قید شده باشه نوشته ایشون هست به همین خاطر از بردن نام ایشون خودداری کردم تا مانع اشاعه اطلاعات غلط خودم باشم چنانچه منبه ویا مرجعی تایید میکنه که این نوشته آقای سروش هست اعلام کنید لطفا