.پیرگشتم صد افسوس اهی به تن ندارم
رفت از برم جوانی ؛نایی به جان ندارم.ویران چو شد دل من ؛ ماوا گزید بومییعنی شباب بگذشت؛ هرچند که سن ندارم
.
زحمت بسی کشیدم؛ لیکن به باد دادم
آخر مرا بَرد باد؛چون بیخ و بن ندارم
.
کس حال من نداند ؛ احوال من نپرسد
بالای سر بَرندم؛ روزی که جان ندارم
.
رحمت کند خدایش؛آنکس به روی من گفت
یعنی چو رفت محمود ؛ دوستی چنین ندارم