ادامه مطلب ...
دغدغه ای به نام زندگی بهتر یا بهتر زندگی کردن، بین همه انسان ها دغدغه ای مشترک است که البته راه حل های آن برخلاف خودش بین همه مشترک نیست و هر کس تلاش می کند با روش خود زندگی اش را بهتر کند.
ادامه مطلب ...
ابراهیم و آتش و گنجشک
نگاه ها هراسان به
ابراهیم و آتش بود. در این میان گنجشکی به آتش نزدیک می شد و بر می گشت.!
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
منظومه گزل کندیم
(1)
گزل کندیم سنین حالین نجه دیر
آق سقلین آق بیرچگین نه قیریر
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
برای خوردن آبگوشت باید به خانه، چایخانه، قهوهخانه یا دیزیسرا رفت. آن هم فقط سر ظهر، نه قبل و نه بعد از آن. از قدیم دکانهایی هستند که به طور تخصصی هر کدام یک خوراک بیشتر نمیپزند؛ هلیمی، کبابی، چلویی، جگرکی، کلهپز |
|
|
ادامه مطلب ...
گوش کن، دورترین مرغ جهان می خواند
شب سلیس است، و یکدست، و باز
شمعدانی ها
و صدادارترین شاخة فصل، ماه را می شنوند.
پلکان جلو ساختمان،
در فانوس به دست
و در اسراف نسیم،
گوش کن، جاده صدا می زند از دور قدم های ترا
چشم تو زینت تاریکی نیست
پلک ها را بتکان، کفش به پا کن، و بیا
و بیا تا جایی، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام ترا، مثل یک قطعة آواز به خود جذب کنند
پارسایی است در آنجا که ترا خواهد گفت:
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثة عشق تر است
سهراب سپهری